ازدواج در ابیانه
چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ق.ظ
ازدواج در ابیانه :
امر ازدواج با وسواس زیادی انجام میشده تا عروسی هرگز به طلاق کشیده نشود وشاید ضرب المسئل معروف باید هفت من روغن در چراغ بسوزد و پای آن به شور و بحث بنشینند تا یک ازدواج بی عیب ونقص صورت گیرد مصداق این ادعا باشد.
گزینه دو همسری در این روستا تقریباً وجود نداشته و به ندرت اتفاق افتاده و اگر مرد و زنی از دنیا می رفتند همسر وی معمولاً تن به ازدواج مجدد نمیداده است مهریه بالا بوده و شامل دو سوم دارایی مرد میشده است و شاید یکی از دلایل نادر طلاق در این روستا بوده ولی احتمالاً دلیل اصلی کم بوده طلاق شناخت مردم روستا از یکدیگر و باز بودن دست و اختیار تام پدر ومادر در انتخاب زوجه برای فرزند خود و استفاده از تجربه خویش در این امر مهم بوده است.
روز هشتم مطرب با ساز ودهل از خارج روستا وارد میشد و با شور و استقبال زنان ده از پایین وبالای پشت بام ها و پرتاب نقل و شیرینی به روی داماد زمین را از نقل سفید می کردند تا دم در خانه داماد و این برنامه دوبار شب تکرار میشد در شب نهم مطرب با همین وضع عروس را از در حمام تا خانه عروس مشایعت کرده و در آخر شب به در خانه داماد می بردند و بل اخره در روز دهم داماد را در اوایل صبح به حمام می بردند و بیرون حمام که مطرب و مردم انتظار اورا می کشند و با نقل و شیرینی و شور وحال خاصی که تا نزدیک ظهرادامه دارد به داخل روستا رفته و در نزدیکی محل آسیاب منتظر آوردن هیزم به وسیله حدود ۵۰ الاغ میشدند که این الاغ ها تأمین کننده سوخت کل سال عروس وداماد را می آوردند و در این مراسم فامیل عروس وداماد به پیشواز رفته و این هیزم ها را بین خانواده عروس وداماد تقسیم می کردند و گاهاً به مشاجره نیز کشیده میشد.
بعد از این مراسم مطرب را به سمت جایگاه مخصوصی روی پشت بام که قلاً فرش شده است میبردند و در آنجا لباس داماد را با قبای بلند در کوچه های روستا به گشت زنی می پردازند و تمام مردان روستا با فرزندان پسر برای ناهار دعوت می کنند در این فاصله و قبل از صرف ناهار دوباره لباس های داماد به وسیله افراد مخصوص که سالها نسل در نسل این وظیفه را انجام دادند عوض میشود که این بار روی تخته مخصوصی به نام خون می گفتند که تخته درازی بوده انجام می دادند و در این گیرودار هرچه نقل شباش و شیرینی که روی این تخته می افتاده است این افراد صاحب میشدند و به نوعی دست مزد آنها بوده است بعد از صرف ناهار مردم به خانه می رفتند و در هنگام شب در به در خانه داماد جمع می شده اند وتا نیمه شب به رقص و پای کوبی می پرداختند ودر آخر شب داماد با ساز ودهل و هدایا به سمت خانه عروس حرکت می کند این مراسم که با باز کردن هدایا معمولاً به بحث و جدل کشیده میشده و گه گاه تا صبح ادامه داشته تا بل اخره با وساطت ریش سفیدی مجادله به پایان میرسیده است وصبح با تحویل عروس به داماد عروسی به پایان میرسیده است.
روز بعد از عروسی کسانی که در خانه داماد دعوت داشتند و همچنین فامیل داماد موظف بودند هر کدام یک مجمع که در حدود ۵ تا ۶ کیلوگرم برنج را، البته کسانی که نزدیکترند یک کله قند و یا پارچه اضافه می کردند در ضمن محل مشخص برای جمع کردن حدایا مشخص میشده است و چهل تا پنجاه خانواری که در عروسی شرکت داشتند دقیقاً مشخص میشد تا به خانواده داماد تحویل داده شود وبعد به در خانه عروس می رفتند وبقیه هدایا را از آنجا می آوردند و در اینجا مشخص میشد چند خانوار در عروسی شرکت داشتند وتعداد شرکت کننده در عروسی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.در این روز و در وقت ناهار آشی به عنوان شوربا پخته شده و با حضور زنان صرف میشده.غذا در شب های عروسی ابیانه به صورت پلو وگوشت داده میشده است.
- ۹۳/۰۲/۲۴